گل دقیقه ۹۰ (کتاب)
اطلاعات کتاب | |
---|---|
نویسنده | بهزاد دانشگر |
موضوع | مبارزات علیه رژیم پهلوی |
زبان | فارسی |
اطلاعات نشر | |
ناشر | انتشارات عهد مانا |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۹۸۱۹۹۶۶ |
گل دقیقه ۹۰ کتابی داستانگونه با موضوع فعالیت جوانان اصفهان علیه رژیم پهلوی است. این کتاب نوشته بهزاد دانشگر بوده و انتشارات عهد مانا آن را به چاپ رسانده است.
درباره کتاب
کتاب گل دقیقه ۹۰، در حال و هوای فوتبال چند بچه مدرسهای و هم محل روایت میشود اما اساس داستان بر مبارزه علیه رژیم پهلوی بنا شده است . رژیم مبادرت به اجرای حکومت نظامی در ماه رمضان کرده ولی چند نوجوان قصد دارند با برپایی مسابقات فوتبال در بین محلات حکومت نظامی را شکسته تا ترس مردم از حکومت نظامی و شرکت در تظاهرات و فعّالیتهای سیاسی ریخته شود. این کتاب در ۱۲ فصل تنظیم شده است.[۱]
نویسنده
بهزاد دانشگر، نویسنده و رماننویس اهل ایران است. وی مدیر دفتر ادبیات داستانی مرکز آفرینشهای ادبی است. آثاری همچون بی برادر، ماه بلند، دخترها باباییاند، آفتاب در محراب، نفس، تولد یک انقلاب از جمله آثار منتشر شده بهزاد دانشگر است.
برشی از کتاب
تکه ابری داشت به ماه نزدیک می شد. سر کوچه بعدی, سایه یک شبح را کنار دیوار دیدیم. هر دو ترسیدیم. دیگر برای برگشتن هم دیر بود. سایه داشت روی دیوار چیزی می نوشت. حدس زدیم شعار می نویسد. ترسمان کمتر شد و ند قدم دیگر جلوتر رفتیم. شبح هم که نزدیک شدنمانمان را حس کرد, ناگهان پا به فرار گذاشت. با ناصر پقی زدیم زیرخنده ; خنده ای هم که ته مایه ای از ترس داشت. وقتی رسیدیم جایی که شبح کنار دیوار ایستاده بود, دیدیم روی دیوار نوشته « مرگ بر شا...» اما بقیه اش را ننوشته بود و فرار کرده بود.
با رسیدن در خانه امیر لندوک, نفس راحتی کشیدیم. دست هایم را گذاشتم دور دهانم و دوباره مثل فاخته هوهو کردم. چندلحظه بعد امیر در خانه را باز کرد و رفتیم داخل. رفتیم طرف اتاق کنار راه پله. از امیر پرسیدم:
_ همه اومدن؟
_ فقط سهراب. از غروب اینجاست. به باباش گفته خونه ما قراره پاسور بازی کنیم. اکبر هنوز نیومده...
_ بذار ببینم اکبر می یاد یا نه.
_ تا ساعت یازده و ده دقیقه صبرکردیم. اکبر نیامد امیر با خنده گفت:
- اکبر تپل از فکر امشب , رختخوابش هم خیس کرده, چه برسه به این که تو حکومت نظامی بیاد توی کوچه و خیابون .
همه را دور هم جمع کردم و آرام برایشان توضیح دادم.
- مغازه مسعود کنار مدرسه دخترونه اس, درسته؟ از این جا تا مدرسه از روی پشت بوم ها یه کوچه یه متر و نیمی فاصله هست با ده ,بیست تایی خونه.من قبلا از روی پشت بوم مسیر رو دیدم. روی مغازه مسعود هم یه نورگیر هست که اگه بتونیم شیشه هاشو یه جا در بیاریم یا بشکنیم,می تونیم بریم تو مغازه و با مسعود بزغاله حسابمون رو تسویه کنیم.[۲]
پانویس
- ↑ «معرفی کتاب گل دقیقه ۹۰». دریافتشده در ۴ مهر ۱۴۰۳.
- ↑ «معرفی کتاب گل دقیقه ۹۰». دریافتشده در ۴ مهر ۱۴۰۳.