میرزای شیرازی

از یاقوت
سید محمدحسن شیرازی
نام کاملسید محمدحسن حسینی
لقبمیرازی بزرگ • میرازی مجدد
تاریخ تولد۱۴ اردیبهشت ۱۱۹۴
تاریخ وفات۱ اسفند ۱۲۷۳
محل دفنحرم امام علی(ع)
محل سکونتاصفهان • نجف
خویشاوندان سرشناسسید رضی شیرازی
استادانشیخ انصاری • محمدحسن نجفی • محمدصالح برغانی
شاگردانشیخ فضل‌الله نوری • عبدالکریم حائری یزدی • میرزای دوم • آخوند خراسانی
اجازه اجتهاد ازسید حسن بیدآبادی
تالیفاتحاشیه بر نجاة العباد • حاشیه بر اللمعة الدمشقیة • کتاب الطهاره
سیاسیفتوای تحریم تنباکو
اجتماعیتأسیس حوزه علمیه سامرا



سید محمدحسن شیرازی (۴ اردیبهشت ۱۱۹۴ - ۱ اسفند ۱۲۷۳) مشهور به میرزای شیرازی، میرزای بزرگ و میرزای مجدِّد، از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم هجری قمری بود که فتوای تحریم تنباکو را صادر کرد.

زیست علمی

میرزاحسن از چهار سالگی به مکتب رفت و قرائت قرآن و کتاب‌های معمول ادبیات فارسی را در دو سال به پایان رساند و از شش سالگی، به آموختن صرف و نحو عربی پرداخت و در هشت سالگی تحصیل مقدمات را به پایان رساند.[۱] از آن پس، میرزا ابراهیم شیرازی، آیات و روایات و وعظ و خطابه را به او می‌آموخت.[۲] میرزامحمدحسن هشت‌ساله، به خواست استادش، یک‌بار بعد از نماز ظهر و عصر، در مسجد وکیل شیراز، از منبر بالا رفت و پاره‌ای از کتاب اخلاقی ابواب‌الجنان را از حفظ برای مردم خواند.[۳]

او سپس به فراگرفتن فقه و اصول مشغول شد و در ۱۲ سالگی پای درس شیخ محمدتقی شیرازی، بزرگترین مدرّس شرح لمعه در شیراز نشست. وی در ۱۸ سالگی به توصیه استادش برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت.[۴] میرزا محمدحسن پیش از هجرت به اصفهان، مدتی در جایگاه پدرش به نویسندگی دیوان پرداخت.[۵] همچنین در پانزده سالگی، کتاب شرح لمعه را در حوزه علمیه شیراز تدریس می‌کرد.[۶]

تحصیل در اصفهان

میرزای شیرازی، ۱۷ صفر ۱۲۴۸قمری وارد اصفهان شد[۷] و در مدرسه صدر ساکن شد.[۸]در این مدت، در درس خصوصی محمدتقی اصفهانی نویسنده کتاب هدایة المسترشدین حاضر می‌شد. پس از درگذشت استادش در اواخر ۱۲۴۸قمری، سید حسن بیدآبادی، معروف به میر سید حسن مدرّس را به استادی برگزید و پیش از آغاز ۲۰ سالگی، از وی اجازه اجتهاد دریافت کرد.[۹] او ۱۰ سال در اصفهان اقامت داشت و علاوه بر بیدآبادی، در درس محمدابراهیم کلباسی هم شرکت می‌کرد.[۱۰]

تحصیل در عراق

میرزاحسن در ۲۹ سالگی، در سال ۱۲۵۹قمری به عراق رفت و در درس عالمانی همچون محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) و حسن کاشف‌الغطا (پسر جعفر کاشف الغطاء)[۱۱] و شیخ انصاری حضور یافت.[۱۲]

او از شاگردان خاص شیخ انصاری بود و رابطه‌ای ویژه با استادش داشت.[۱۳] شیخ انصاری، تصحیح کتاب فرائد الاصول خود را به او سپرد.[۱۴] معروف است که شیخ انصاری بارها می‌گفت من درسم را برای سه نفر می‌گویم: محمدحسن شیرازی، میرزا حبیب‌الله رشتی و حسن نجم‌آبادی.[۱۵] او در درس شیخ انصاری کم سخن می‌گفت و معروف است که هنگام سخن گفتن، صدایش به قدری آرام بود که شیخ برای شنیدن آن ناچار به سمت او خم می‌شد و شاگردان را امر به سکوت کرده و می‌گفت: «جناب میرزا سخن می‌گوید.»[۱۶]

اساتيد

ميرزا در شهرهاى مختلف از جمله شيراز، اصفهان، كربلا و نجف به خوشه چينى از محضر بزرگان نموده كه از آن جمله‌اند:

  1. ميرزا ابراهيم خطیب، در شيراز
  2. شيخ محمدتقى اصفهانى
  3. مير سيد حسن بيدآبادى، معروف به مدرس
  4. علامه حاج محمد ابراهيم كلباسى
  5. شيخ محمدحسن نجفى، صاحب جواهر
  6. شيخ حسن آل کاشف‌الغطاء
  7. سيد ابراهيم، صاحب ضوابط
  8. شيخ انصارى


شاگردان

مرحوم آقا بزرگ تهرانى در شرح حالى كه بر ميرزاى شيرازى دارد ۳۲۷ نفر از بزرگان علما را جزو شاگردان جناب ميرزاى شيرازى نام برده كه هر يك مجتهدى مسلم و داراى تأليفات ارزنده هستند و خدمات شايانى به اسلام و مسلمين نموده‌اند. از آن جمله مى‌توان افراد زير را نام برد:

  1. حاج شيخ ميرزا حبيب‌الله رشتى تهرانى
  2. حاج ميرزا حسين نورى
  3. حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى
  4. ميرزا محمدتقى شيرازى (ميرزاى دوّم)
  5. آیت‌الله علامه حاج ميرزا محمدحسین نائينى
  6. حاج شيخ فضل‌الله نورى
  7. آخوند ملا محمد كاظم خراسانى
  8. آیت‌الله سيد كاظم طباطبايى يزدى

آثار

ميرزا به جهت اشتغال به تدريس و امور رهبرى مردم، كمتر تأليفى از خود بر جاى گذاشته است. مهمترين تأليفات ايشان عبارتند از:

  1. كتابى در طهارة
  2. رساله‌اى در رضاع
  3. كتابى در فقه (از اوّل مكاسب تا آخر معاملات)
  4. رساله‌اى در اجتماع امر و نهى
  5. رساله‌اى در مشتق
  6. خلاصه‌اى از افادات استاد بزرگوارش، شيخ مرتضى انصارى (شامل تمام ابواب اصول).


مرجعیت

«بسم الله الرحمن الرحیم

الیوم استعمال توتون و تنباکو بِأی نَحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان علیه‌السلام است.»

تاریخ بایگانی، اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، ۱۳۷۷ش، ص۱۱۸.

پس از درگذشت شیخ انصاری در سال ۱۲۸۱قمری، میرزای شیرازی به مرجعیت رسید. به گفته آقابزرگ تهرانی پس از درگذشت شیخ انصاری، شاگردان برجسته او بر مرجعیت میرزا اتفاق‌نظر داشتند، به‌جز گروهی از علمای آذربایجان که مرجعیت سید حسین کوه‌کمره‌ای دیگر شاگرد شیخ انصاری را برای منطقه و قوم خود مطرح کردند. پس از درگذشت کوه‌کمره‌ای در سال ۱۲۹۹قمری، میرزای شیرازی مرجع واحد شیعیان شد.[۱۷]

فقیهان و اصولیان، جایگاه علمی میرزای شیرازی را با استادش شیخ انصاری مقایسه کرده و برخی وی را برتر از شیخ دانسته‌اند.[۱۸]

تأسیس حوزه علمیه سامرا

در سال ۱۲۹۱قمری، با اقامت میرزای شیرازی در سامرا و حضور شاگردان وی در این شهر حوزه علمیه سامرا و مکتب سامرا شکل گرفت.[۱۹] این حوزه حدود ۲۰ سال فعال بود و با درگذشت میرازی شیرازی در سال ۱۳۱۲قمری و هجرت عالمان به کربلا و نجف، از رونق افتاد. سید حسن صدر، سید محسن امین، شرف‌الدین عاملی، محمدجواد بلاغی، شیخ محسن شراره، آقا بزرگ تهرانی، علامه امینی و محمدرضا مظفر از بزرگان حوزه سامرا بودند.[۲۰] سبک و شیوه میرزای شیرازی و شاگردان او در تدریس و نگارش فقه و اصول به مکتب سامرا شناخته می‌شود.[۲۱] سید رضی شیرازی از نوادگان میرزا مهم‌ترین هدف وی از اقامت در سامرا را تقریب شیعه و سنی ارزیابی کرده است.[۲۲] از این رو پرهیز از تفرقه‌گرایی و تعامل با اهل سنت از ویژگی های مکتب سامرا دانسته شده است.[۲۳]

تحریم تنباکو

یکی از حوادثی که در ایام زعامت میرزای شیرازی رخ داد، نهضت تنباکو بود. پس از اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباکو به کمپانی رژی در چهار شهر ایران، مردم به پیشتازی چهار تن از شاگردان میرزای شیرازی، دست به اعتراضات زدند. شیخ فضل‌الله نوری در تهران، آقانجفی اصفهانی در اصفهان، سید علی‌اکبر فال‌اسیری در شیراز و میرزا جواد مجتهد تبریزی در تبریز، رهبران این قیام بودند.[۲۴] حکم تاریخی او درباره انحصار تنباکو، چنان مردم را به صحنه کشاند که ناصرالدین‌شاه قاجار، مجبور به فسخ قرارداد تنباکو شد.[۲۵]

اقدامات سیاسی و اجتماعی

میرزای شیرازی، علاوه بر تحریم تنباکو، اقدامات سیاسی و اجتماعی دیگری هم انجام داده است:

  • ارسال تلگراف به ملکه انگلستان برای جلوگیری از ادامه قتل‌عام شیعیان هزاره افغانستان توسط عبدالرحمن (حکومت:۱۲۵۹ـ۱۲۸۰ش) در سال ۱۳۰۹ق/۱۲۷۱ش.[۲۶]
  • تلاش برای تحکیم وحدت شیعه و سنی از طریق تقویت حوزه علمیه تشیع در شهر سنی‌نشین سامرا، پرداخت مستمری و کمک‌های مادی به طلاب و علمای سنی و برخورد با اختلاف‌افکنان بین شیعه و سنی[۲۷]
  • تربیت و اعزام مبلغان ویژه برای مناطق حساس و زیر سلطه نظیر هند، کشمیر، افغانستان، قفقاز و عراق[۲۸]
  • ساختن دو مدرسه علمیه در سامرا[۲۹]
  • احداث پل برای وصل کردن سواحل دجله به هم[۳۰]
  • احداث بازار[۳۱]
  • احداث کاروان‌سرا برای زائران و مسافران
  • احداث حسینیه
  • احداث حمام برای زنان و مردان.[۳۲]

وفات

ميرزاى شيرازى، آن بزرگ مرد صحنۀ اجتهاد و جهاد، در حالى كه حدود ۸۰ سال پر بركت را گذرانده بود، در شب چهارشنبه ۲۴ شعبان سال ۱۳۱۲ هجرى قمرى در شهر سامراء رحلت نمود.

بدن مطهر آن عالم ربانى بر روى دستهاى عزادار مردم شهر به شهر تشييع شد و در كنار بارگاه ملكوتى جد بزرگوارش اميرالمؤمنين‌ عليه‌السلام به خاک سپرده شد.

از سوى علماى شهرهاى مختلف مراسم‌هاى عزادارى به پا شد و بنا به نقل شيخ آقا بزرگ تهرانى در نقباء البشر اين مراسم حدود يك سال ادامه داشت.

پانویس

  1. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۳۷.
  2. مدنی، میرزای شیرازی: احیاگر قدرت فتوا، ۱۳۷۱ش، ص۲۷.
  3. مدنی، میرزای شیرازی: احیاگر قدرت فتوا، ۱۳۷۱ش، ص۲۸.
  4. مطلبی، «نجوم امت: حضرت آیت‌الله العظمی حاج میرزا سید محمدحسن شیرازی»، ص۶۷.
  5. مدنی، میرزای شیرازی: احیاگر قدرت فتوا، ۱۳۷۱ش، ص۳۰ و ۳۱.
  6. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۳۷.
  7. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۳۷.
  8. مطلبی، «نجوم امت: حضرت آیت‌الله العظمی حاج میرزا سید محمدحسن شیرازی»، ص۶۷.
  9. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۳۷.
  10. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۳۷.
  11. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۳۸.
  12. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۳۸.
  13. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۳۸.
  14. مدنی بجستانی، «میرزای شیرازی»، ص۳۸۷.
  15. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۳۸.
  16. مطلبی، «نجوم امت: حضرت آیت‌الله العظمی حاج میرزا سید محمدحسن شیرازی»، ص۷۰.
  17. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۳۸.
  18. شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۱۱۱.
  19. دارابی، «حوزه علمیه تقریب‌گرای سامرا و نقش میرزای شیرازی»، ص۴۱.
  20. نگاه کنید به صحتی سردرودی، گزیده سیمای سامرا سینای سه موسی، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۸ـ۱۴۴.
  21. حسینی، «نگاهی به مدرسه قم و نجف»، ص۴۲.
  22. دارابی، «حوزه علمیه تقریب‌گرای سامرا و نقش میرزای شیرازی»، ص۴۱.
  23. دارابی، «حوزه علمیه تقریب‌گرای سامرا و نقش میرزای شیرازی»، ص۴۲.
  24. اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۴-۱۰۸.
  25. بامداد، شرح حال رجال ایران، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۳۸؛ اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، ۱۳۷۷ش، ص۱۷۲-۱۷۳.
  26. مدنی بجستانی، «میرزای شیرازی»، ص۳۸۸.
  27. مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، در مشروطه چه گذشت؟، ۱۳۸۹ش، ص۶۳۸؛ مدنی بجستانی، «میرزای شیرازی»، ص۳۸۹.
  28. مدنی بجستانی، «میرزای شیرازی»، ص۳۸۹.
  29. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۴۰.
  30. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۴۰.
  31. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۴۰.
  32. وردی، لمحات اجتماعية من تاريخ العراق الحديث، ج۳، ص۹۰.

پیوند به بیرون