معصومه آباد

از یاقوت
معصومه آباد
زمینه فعالیتسیاست‌مدار و نویسنده
ملیتایرانی
تاریخ تولد۱۴ شهریور ۱۳۴۱ ‏(۶۲ سال)
محل تولدآبادان
کارهای برجستهکتاب من زنده‌ام

معصومه آباد (زاده ۱۳۴۱ آبادان) سیاست‌مدار، نویسنده و از اسیران جنگ ایران و عراق است.

زندگی و تحصیلات

معصومه آباد (زاده ۱۳۴۱ آبادان) سیاست‌مدار، نویسنده و از اسیران جنگ ایران و عراق است. وی ۳۳ روز پس از آغاز جنگ عراق علیه ایران در تاریخ ۲۳ مهرماه ۱۳۵۹ به همراه ۳ زن دیگر به نام‌های فاطمه ناهیدی، شمسی (مریم) بهرامی و حلیمه آزموده، در حال مأموریت هلال احمر، در جادهٔ ماهشهر به آبادان به اسارت نیروهای عراقی درآمد. آنها ابتدا به اردوگاه مرزی تنومه، سپس به زندان‌های استخبارات و الرشید و چندی بعد به اردوگاه موصل و الانبار برده شدند. وی در نهایت ۴۰ ماه بعد در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۶۲ آزاد شد. او در زمان اسارت ۱۷ سال سن داشت. کتاب من زنده‌ام خاطرات وی از دوران اسارت است.

آباد مدتی در دانشگاه لندن در رشتهٔ «جنین‌شناسی» تحصیل کرد، اما پس از مدتی این رشته را رها کرد و به ایران برگشت و در دانشگاه شهید بهشتی در رشتهٔ بهداشت باروری دکتری گرفت.

فعالیت سیاسی

آباد در دولت سیزدهم به‌عنوان سفیر ایران در فنلاند فعالیت می‌کرد. او نماینده ادوار سوم و چهارم شورای شهر تهران بود.

آثار

کتاب‌ها

  • راهنمای تغییر رفتار برای ارتقای سلامت
  • از نطفه تا تولد
  • من زنده ام خاطرات دوران اسارت
  • دانشنامه نجوم و فضا نشر پیام آزادی
  • مصوبات مجمع مشورتی بانوان
  • تو داری پدر میشوی!

جوایز و افتخارات

  • عضویت در سومین دوره شورای شهر تهران
  • مسئول انجمن اسلامی دبیرستان ۱۳۵۹-۱۳۵۶
  • بسیج ویژه ۱۳۵۸
  • مسئول درمانگاه محرومین درون مرزی ۱۳۶۷-۱۳۵۶
  • رئیس بخش زنان و زایمان بیمارستان نجمیه ۱۳۷۷-۱۳۷۵
  • مسؤول مؤسسه فرهنگی بروج
  • مشاور مدیرکل شهرداری تهران
  • مسئولیت نامگذاری‌ها را در شورای شهر تهران
  • از زنان جانباز ایران
  • حضور در انتخابات چهارمین دوره شورای شهر تهران در لیست آبادگران ایران اسلامی و راهیابی به شورای چهارم
  • در تیرماه سال ۱۴۰۲ با پیشنهاد وزیر امور خارجه ایران و انتصاب سید ابراهیم رئیسی، سفیر جدید ایران در فنلاند شد.
  • کتاب من زنده ام خاطرات وی از دوران اسارت

گفتاوردها

هر اثر فرهنگی و معنوی یک صاحب دارد که نسبت به تک‌تک کلمات آن حساسیت دارد.[۱]

آن روز، روز خوبی بود وقتی خدمت حضرت آقا رسیدیم، خوشحال بودم که کتاب (کتاب من زنده‌ام) را خوانده‌اند هر چند تلاش داشتم کتاب را برسانم ولی نتوانسته بودم و به صورت اتفاقی کتاب به دست ایشان رسیده بود و در زمان کوتاهی کتاب را خوانده بودند و برای من جالب است برخی از مسئولین و برخی از مدیران می‌‌گویند سر ما شلوغ است و نمی‌توانیم کتاب بخوانیم، حضرت آقا آنقدر کتاب را دقیق مطالعه کرده بودند که از من سوالات جزئی می‌پرسند. من همراه اخوی و مادرم و همسرم بودم. عبارتی را فرمودند که کتاب از سر صدق و صفا نوشته شده است. آنقدر صادقانه است که هر جا خندیده گفته است خندیدم و هر جا گریه کرده، گفته است گریه کردم. هر جا ترسیده گفته ترسیده ام.[۲]

ایشان دربارۀ دیداری که سردار قاسم سلیمانی داشت چنین گفته است: حاج قاسم کتاب را در ایامی که در جبهه‌های سنجار و ارتفاعات نینوا بودند، خوانده بودند و یادداشت‌هایی که برای کتاب گذاشته بودند خیلی دلنشین بود به خصوص که نوشته بود در همه چهار قفسی که رفته بودید، رفتم و برای شما یادداشت‌هایی نوشتم. یعنی آن حس من را که در زندان بغداد و در تنومه، موصل و هرجایی که رفته بودم، همان عبارات را نوشته بود و نوشته بود همانطور که برادرانتان از شما مراقبت می‌‌کردند، من مراقبت می‌‌کردم که کسی عکس روی جلد شما را نبیند. خب این برای من خیلی ارزشمند بود. حاج قاسم به منزل تشریف آوردند. هم در رابطه با کتاب پرسیدند و هم من در رابطه با شرایط داعش و اینها پرسیدم. با وجود این که داعش آن زمان در قدرت بود و اتفاقات عجیبی می‌افتاد که واقعاً با عواطف و احساسات انسان‌ها مغایر بود و در فضای مجازی گسترش پیدا می‌‌کرد، من از ایشان پرسیدم که داعش را نمی‌شود از بین برد؟ نمی‌توان با این داعش جنگید که نابود شود؟ بعد به من گفت خانم دکتر سه ماه دیگر تحمل کنید خبری از داعش نخواهد بود. ولی به حدی کتاب را دقیق خوانده بودند که به همسرم فرمودند شما صاحب نامه‌های بی‌نشان هستید؟ همسرم گفتند بله. گفتند البته اسناد بعد از ۳۰ سال اگر لو برود اشکالی ندارد، حاج خانم شما را لو داد. (می‌خندد). دوباره با اخوی من شوخی کردند و برخی مسائل را به جزئیات از ایشان سوال کردند. من به همسرم عنوان کردم چقدر کتاب را دقیق خوانده‌اند، یعنی فکر می‌‌کردم سریع‌خوانی می‌‌کنند فرصت نمی‌کنند آنقدر ظرایف و جزئیات کتاب را استخراج کنند ولی آنقدر دقیق خوانده بودند که سوالات ایشان کاملاً مشخص بود که هم طالب هستند بیشتر از آنچه در کتاب نوشته شده بدانند و هم دقت کافی داشته باشند.[۳]


پانویس

  1. «معصومه آباد: ابراهیم حاتمی‌کیا هم برای اقتباس از این کتاب به مشورت‌ با نویسنده نیاز دارد». خبرگزاری کتاب ایران. ۱۵ مهر ۱۳۹۳. دریافت‌شده در ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳.
  2. «نظر "سردار سلیمانی" درباره کتاب "من زنده‌ام». مشرق نیوز. ۱ مرداد ۱۴۰۰. دریافت‌شده در ۳۱ فروردین ۱۴۰۳.
  3. «نظر "سردار سلیمانی" درباره کتاب "من زنده‌ام». مشرق نیوز. ۱ مرداد ۱۴۰۰. دریافت‌شده در ۳۱ فروردین ۱۴۰۳.